در روستای صرخه زمینهای کشاورزی نظر به محل جغرافیایی ، نوع خاک ، نوع پوشش گیاهی غالب، حوادث تاریخی و ... دارای نامهای مختلف هستند. نامهایی همچون المحولبات
در روستای صرخه زمینهای کشاورزی نظر به محل جغرافیایی ، نوع خاک ، نوع پوشش گیاهی غالب، حوادث تاریخی و ... دارای نامهای مختلف هستند. نامهایی همچون المحولبات، ام سیلة و ...
ام سیلة: به زمینهایی گفته میشود که گیاهی با نام محلی "سییل " در آنجا بیشتر رشد (امیدوارم بازدید کنندگان سایت به خصوص فارغ التحصیلان رشته کشاورزی روستا نام علمی آن را ذکر کنند )می کند دلیل این امر هم سطح پائین این زمینهاست که باعث جمع شدن آب در ان محل می شود و سییل در جائی که آب فراوان وجود دارد بیشتر رشد می کند. برای مثال در کاشت برنج (شلتوک) به صورت غرق آبی این گیاه به همراه برنج رشد می کند که با استفاده از سم پاشی ( سم تو فور دی) این گیاه کشته می شود.
الهویر (مصغر هور) : زمینی است که بالاتر از ام سیله است. این زمین هم به دلیل سطح پائین در زمانهای گذشته ظاهرا زیر آب می رفت طوری که به صورت هور در می آمد. الهویر هور کوچک است.
المحولب : در زبان محلی حالوب همان تگرگ است. مردم روستا ادعا می کنند در سالیان دور تگرگ سنگینی فقط در این زمینها به زمین نشست و به همین دلیل نام این زمینها المحولب لقب گرفت
الشوکایة : زمینی در مسیر سیلهای سالیان بچگی من و امثال من است که بسیار حاصلخیز است. زمینهایی ماسه ای و شبیه چم. این زمین به دلیل رویش خارشتر به این نام معروف است.
السدرة : نام این زمین جدید انتخاب شد. در این زمین درخت سدر بزرگی (درخت کنار) روئیده است، و به خاطر همین امر مردم روستا آن را ارض السدره می نامند.
غیر از موارد ذکر شده فوق زمینهای دیگری هم دارای نام هستند ( از قبیل العونة، الحیالة، الفراهید و ...) که نویسنده متن از دلیل آن نا آگاه است. ضمن اینکه موارد ذکر شده فوق هم قابل بحث است. امیدوارم فرزندان روستا موارد را توضیح دهند.
با سلام
العونه مخفف عون یعنی کمک وهمیاری که در سالیان دور شیخ روستا کاظم الهذیل آن را جو میکاشت و بر اثر حاصلخیزی این زمین به تنهایی قادر به درو کردن نبود و مردم روستا به کمک او میشتافتند و هر ساله این رویداد تکرار میشد که به این نام معروف شد.
لازم به ذکر که همه اراضی روستاهای اطراف دارای همچین رویداد و دارای اسم هستند.
با تشکر از اقای عتابی. توضیح به جایی بود. برای مثال بنده زمینهای حردان را میشناسم که قسمتی از ان اسمش اغزیل است (مصغر غزال). امیدوارم اهالی این روستاها هم در سایت مشارکت داشته باشند.
شکراً یا أخی الغالی على هذه المعلومة الجمیلة و یا حبذا لو نشرت صور عن هذه الأراضی
و شکرا لک و لمرورک اخی العزیز.ان شا الله ننشر الصور
سلام علیکم اخی لفتة. اشکرک علی هذه المعلومة المفیدة.
و شکرا لک اخی مسعود. شکرا علی نشر موقع مدونتک.
با عرض سلام خدمت جناب آقای لفته اسم سیل خواستی که اسم آن به نام او یار سلام می باشد که این یک علف هرزمضر شناخته شده است که ازدو طریق رشد می کند از طریق دانه و کپسول که تامدت هایی زیادی کپسول آن خراب نمی شود.
با تشکر از توضیح علمی شما. پس نام علمی سیل، اویار سلام می باشد.
با عرض سلام و تشکر از آقای صرخه
فراهید جمع فرهودة است، این زمینها را به این خاطر به این نام میشناسند که در ابتدا تحت مالکیت عشایر مراونه بوده است.ولی نظر به نردیکی انها به محل زندگی اجداد شما، این زمینها فرهوده شدند.(که همان معنای زمین خواری است)
در رابطه با نام عونه با نظر آقای عتابی مخالف هستم.
عونه هم به معنی مساعدت است، که به دلیل کم بودن زمینهای صرخه، اهالی بحایی و حردان قسمتی از زمینهای خود را به صرخه دادند.
از ثبت نظر شما آقای مروانی کمال تشکر را دارم.
سلام.
جناب آقای صرخه کاری که انجام دادین قابل تحسین هستش امید وارم همیشه موفق و موید باشید.
پیشهاد میکنم که علاوه بر این کار ارزشمند سعی بر همه گیر کردن فضای سایبری در روستا و همچنن ارائه مطالبی مثل شجره نامه صرخه ها ، بررسی سید بودن این عشیره ،بیان مشکلات روستا و ...
از همه دوستان دعوت میکنم به وبلاگ بنده سر بزنید www.dardesaket.blogfa.com
کوچیک همه مسعود صرخه
با عرض سلام خدمت دوست گرامی.
از اینکه نظر خود را منتشر نمودید سپاسگزارم. سایت شما را هم دیدم. دست شما درد نکند. مواردی که ذکر نمودید هم ان شا الله با تلاش خوانندگان سایت گردآوری شده و به چاپ خواهد رسید.
با عرض سلام
کاملا مشخص است که آقای لفته صرخه خود خبر داشته است که علت نامگذاری زمینها چه بوده است. جای بسی تاسف است که ایشان به منظور بازار گرمی و به این دلیل که دیگران را به نوشتن نظر ترغیب کند، ادعا نموده است که از دلیل نامگذاری بی اطلاع بوده است. در رابطه با فرهوده با نظر اقای مروانی موافق هستم. اما باید خدمت ایشان عرض کنم که این امر بعدا با مذاکرات سازنده و درست حل شده و شیرینی این اقدام برادرانه همچنان در کام همه است. اما در رابطه با عونه اقای عتابی ذکر نموده است، که زمینهای روستاهای اطراف هم خود دارای نام هستند. حرف ایشان کاملا درست است. اما اقای عتابی باید این را هم در نظر میگرفت که روستاهای اطراف هم دارای زمینی به نام عونه می باشند. معنای آن هم این است : در سالهای خیلی دور مردم روستاها تصمیم گرفتند با در اختیار قرار دادن زمین به شیوخ عشایر باعث شوند که شیخ روستا به یک جایگاه خوب مالی دست پیدا کند، آنها اعتقاد داشتند در شان عشیره نیست که شیخش انسان فقیر و بی پولی باشد. در روستای شما هم مرحوم شیخ کاظم الهذیل در ابتدا شیخ نبود .اما در یک انتخابات آزاد که مثل آن حتی در عالم کنونی هم سخت پیدا می شود به مقام شیخ روستا رسید( امیدوارم این کار همه جا و در همه زمان انجام بگیرد). او واقعا منتخب مردم روستا بود، و مردم به ایشان علاقه و احترام خواصی داشتند، به همین خاطر هر کدام یک سهم از زمینهای خود را به ایشان تقدیم نمودند و به همین خاطر نام این زمین به العونة نامگذاری شد(برو از پدرت سوال کن چون تاریخش زیاد دور نیست، من احتمالا از بابات هم کم سن و سالتر هستم) .در این راه شیخ مجید المگوطر الزرگانی هم دست داشت.
از شما خواننده عزیز کمال تشکر و قدردانی را دارم.در نوشته خود سعی کرده اید که به کسی اهانت نکنید. الا به مدیر وبلاگ، به نظر می رسد دیوار من خیلی کوتاه است. به صراحت بگویم. در مورد من اشتباه فکر کردید. اصلا قصدم این نبوده است. هیچ نیازی به این مساله ندارم. از نوشته شما برمی آید که شخص مسنی هستید، اما توصیه یک جوان را هم بشنوی بد نیست. در مورد کسی که نمیشناسی بی مورد نظر نفرما.
سلام
به نظر من اگر یک مرجع یا یه تحقیق و مقاله در مورد اسامی زمین ها در روستاهای ایران درمناطق مختلف انجام بشه خیلی خوبه ،مثلا زمین کرپه ،یا زمین های ریغل،یا سگ پهلو،رمین اربابی،که هرکدام معانی خاصی دارن و بعضا واژه های قدیمی فراموش شده هستند،